English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (6341 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coiled U بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coil U بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coils U بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
moved U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
move U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
underway U در حال حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
pule U باصدا حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
lug U سنگین حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
paddle U با باله شنا حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
galvanize U تحریک کردن به حرکت واداشتن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
shuffles U این سو وان سو حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com